زن!
دست خودت نيست
زن که باشي
گاهي کم مي آوري
دست هايي را که مردانگي شان امنيت مي آورد
و شانه هايي را که استحکام آغوششان
لمس آرامش را به همراه دارد.
دست خودت نيست
زن که باشي
گاهي دوست داري
تکيه بدهي...پناه ببري...ضعيف باشي
دست خودت نيست
زن که باشي
گهگهاه حريصانه بو ميکني دستهايت را
شايد عطر تلخ مردانه اش
لا به لاي انگشتانت باقي مانده باشد
.
.
.
دست خودت نيست
زن که باشي
همه ي ديوانگي هاي عالم را بلدي.
+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 21:47 توسط پری
|