کافه

يك كافه ته دنيا
ويسكى،مزه،ته سيگار
منو تو رو به روى هم
ته يه حلقه ى تكرار
هر دو رو به روى هم
بى استرس و سرديم
بى هراس از عمرى كه
پاى هم حدر كرديم
روزاى قشنگى بود
با همديگه سر كرديم
افسوس كه راهى نيست
به گذشته برگرديم
دنج خلوت كافه
ما جلوى روى هم
بى تفاوت و سرديم
وقت رفتنه كم كم
دوباره ما و اون كافه
ويسكى،پاكت سيگار
من و تو رو به روى هم
سر يك حلقه ى تكرار
شاعر: مهدی حاجیانی
+ نوشته شده در جمعه هفدهم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 21:49 توسط پری
|